آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

لحظه های بی تکرار از کودکانه های آرشیدا

یک و نیم سالگی آرشیدا

آرشیدای کوچولوی ما یک و نیم ساله شد حالا که فکر می کنم باورم نمیشه یک سال و نیم از به دنیا اومدن فرشته ی کوچولومون گذشته!!!!!! جوجه کوچولوی سه کیلو و صدو پنجاه گرمی که توان هیچ کاری نداشت حالا با گذشت فقط یک سال و نیم خیلی کارهارو انجام می ده و کنجکاوانه مسیر رشد و تعالی رو طی میکنه. خدایا شکر به خاطر این همه مهربونی. و اما چه ها باید گفت از 18 ماهگی آرشیدا که گاهی انگشت به دهان می مانم از اعمالش و گاهش دو دستی بر سر می زنم از خراب کاری هایش.  این روزهای پایانی سال که پرهیاهو و با عجله می آیند و می گذرند من هم مثل همه ی خانم ها در تلاشم تا گردی از خانه بزدایم و خریدهای استقبال از سال جدید را انجام ...
23 اسفند 1393

بازیهای زمستانه آرشیدا

حالا که روزها با عجله دارن می گذرن و فرصتی تا خط خوردن آخرین برگه ی تقویم امسال نمونده حیفم اومد از بازی زمستانه و شهربازی مورد علاقه ی آرشیدا کوچولو چیزی نذارم. تو ماه های سرد که البته فقط اسموشون نمادی از سردیه، نمیشه کوچولوی نازمون رو برای تفریح و بازی طولانی به دستای پارک سپرد. درسته امسال خبری از برف و بارون نبود که البته همین خیلی بده ولی به هر حال نمی شد دختر نازم زیاد توی پارک بازی کنه برای همین تو این مدت آرشیدای کوچولو رو به شهربازی سرپوشیده ای می بردیم که خیلی هم از خونه فاصله نداره و چقدر آرشیدا اونجارو دوست داره ودیگه شهربازی بلدی شده و خودش وسیله هارو انتخاب می کنه و تو نوبت می ایسته.... چقدر تاسف داره که کوچولوهامون...
8 اسفند 1393

مهندسی آرشیدا کوچیکه

آرشیدای عزیزم، دخترک نازم، هر روز که می گذره بامزه تر می شی و کارات برای ما جالب تر. البته همین بودنت و مهندسیاته که لحظه هامونو اینقدر رنگین می کنه. برای بودنت صدها بار شکر. این روزها تو کارهای جدیدی سرک می کشی و کنجکاویات بامزه تر شده مثلا کار با آچار و پیچ گوشتی و تلاش برای باز و بسته کردن پیچ که چیزی نمی مونه خودمون شاخ دربیاریم....            این هم نمونه ای از تلاشهای مردونت برای درست کردن خرابکاری های خودت. علاقه ی آرشیدای ما به کارهای فنی نشات گرفته از آچار به دستیه باباست چرا که من اصلا علاقه ای به این کارها ندارم و هنوزم از صدای دریل کاری می ترسم ولی آرشیدا...
3 اسفند 1393
1